متن املاء پایه دوم دبستان نوبت اول و نوبت دوم
متن املای نوبت اول سری 1
اي نام تو بهترین سر آغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
روز زیباي پاییزي بود . هوا ملایم بود. دانش آموزان آرام وبا نظم وترتیب وارد کلاس می شدند.
بعد از نماز، امام جماعت از همه ي کسانی که در ساختن مسجد کمک وهمکاري کرده بودند
تشکر کرد.
خرس کوچولو بارها شنیده بود که میکروب ها موجودات خطرناکی هستند.
پیامبر گرامی (ص) فرمودند: به مردم گفته ام تا گرسنه نشده اند چیزي نخورند.
چوپان درست کار براي نجات خود،بالاي درختی رفت اما سیل همه ي گوسفندان را باخودبرد.
کوشا ونوشا خوش حال شدند و پرواز کنان لانه شان را ترك کردند
این گل ها ي شاداب و با نشاط را چه کسی پرورش داده است؟
معلّم : همان معلم دانایی که دوست ماست .
دعا ،یعنی حرف زدن با خدا.در موقع دعا با خدا سخن می گوییم واز اویاري می خواهیم.
متن املای نوبت اول سری 2
روزی بود و روزگاری. کبوتر مهربانی در جنگلی زندگی می کرد. اسم او کوشا بود . کوشا غیر از با زی کردن و از این شاخه به آن شاخه پریدن، کارهای خوبی نیز انجام می داد. مثلاً سعی می کرد به دیگران محبت و مهربانی کند.
یک روز کوشا به همراه ده ها کبوتر دیگر تصمیم گرفتند پرواز کنان به حرم امام رضا(ع) بروند.
این کارچند روز طول کشید و سرانجام به حرم رسیدند. در آن جا کبوترها دسته دسته به چلچراغ های بزرگ نزدیک شدند.
کوشا در موقع اذان به طرف گلدسته ها پرواز کرد.
بوی گلاب همه جا را پرکرده بود. او میخواست از خوشحالی بال در بیاورد.
او وقتی به لانه برگشت با دقّت و حوصله سرگرم نقّاشی کردن شد تا هرگز آن جا را فراموش نکند.
متن املای نوبت دوم سری 1
کتاب خوب را هم مانند دوست ، پس از همفکری و مشورت با بزرگتر ها انتخاب کنیم .
مردم می خواستند برای اولین بار نماز به جماعت در این مسجد بخوانند .
عسل ها را با همان دست های کثیفش خورد .
چوپان هر بار صاحب گوسفندها را نصیحت می کرد .
نوشا قبول کرد و لی هنوز یک سال نگذشته بود که از آموختن خسته شد .
در موقع دعا با خدا سخن می گوییم و از او یاری می خواهیم
زینب نماز خواندن درحرم امام رضا( ع) را هرگز فراموش نمی کند .
شاهنامه کتاب با ارزشی است که در آن داستان های زیادی در باره ی ایران و پهلوانان آن می خوانیم
رنگ سبز نشانه ی سرسبزی ، رنگ سفید نشانه ی صلح و دوستی و رنگ سرخ نشانه ی دفاع از میهن و آزادی آن است.
تحویل سال لحظه ای است که سال کهنه به پایان می رسدو سال نو شروع می شود .
خیلی از دوستانم روی کوه و جنگل و صحرا باریدند . بعضی از آن هاهم همراه رودها به دریا آمدند .
تو می خواهی دانشمند شوی . خوب است ولی باید مراقب باشی به چیزهای دیگر آسیب نرسانی
متن املای نوبت دوم سری 2
دانش آموزان ، آرام و با نظم و ترتیب وارد کلاس می شدند.
مهدی با پدر و مادرش گلدان های پرگلی را که آورده بودند ، کنار حوض قرار دادند.
خطرهایی برای ما پیش می آمد ، مثلاً صدای روباه ها و شغال ها را نمی شنیدیم
باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد
چه خیابان های منظّمی چه رفت و آمد مرتّبی ! این نظم و ترتیب را در خیابان ها چه کسی ایجاد کرده است؟
زینب جان اذان مغرب را گفتند بهتر است به وضو خانه برویم و وضو بگیریم
برای این که بتوانی یک عکس خوب بگیری باید هنرمند باشی
آنان کشور خود را از حمله ی دشمنان حفظ می کنند.
مردم ما پیش از نوروز خانه تکانی می کنندو در جشن نیکوکاری شرکت می کنند
خورشید گرما و نور خود را روی قطره های آب پاشید.
پدر قدم زنان به تماشای طبیعت رفت ولی مادرم تشنه بود و اطراف را نگاه می کرد.