نصب اپلیکیشن


۱ - در قسمت پایین روی دکمه Share بزنید.

۲ - در منوی باز شده بروی، گزینه Add to Home Screen را انتخاب کنید.

Add

۳ - در مرحله بعد در قسمت بالا روی Add بزنید

مرجع تخصصی آموزش ابتدایی|اول|دوم|سوم|چهارم|پنجم|ششم|دبستان

املا درس به درس فارسی دوم ابتدایی

4

درس اول کتاب خانه

صدای پرندگان از اطراف به گوش می رسید.
دانش آموزان ، آرام و با نظم و ترتیب وارد کلاس می شدند.
آموزگار از هر یک می خواست تا یک قطعه کاغذ رنگی از داخل پاکت بردارند .
آموزگار از دانش آموزان تشکّرکرد.

بهتر است به سراغ کتاب ها و مجلّه های مخصوص خودمان برویم .
کتاب خوب مانند دوست خوب است که می تواند به ما خیلی کمک کند.
کتاب خوب را هم مانند دوست ، پس از همفکری و مشورت با بزرگتر ها انتخاب کنیم

کتاب کاربرگ املا دوم ابتدایی

جزوه کاربرگ املای دوم درس به درس

مشاهده

 درس دوم مسجد محله

مردم محلّه ی ما بسیار خوش حال بودند. –
کار بنّایی مسجّد تازه تمام شده بود. –
مردم می خواستند برای اولین بار نماز به جماعت در این مسجد بخوانند. –
مسجد چراغانی شده بودحوض حیاط پر از آب بود. –

مهدی با پدر و مادرش گلدان های پرگلی را که آورده بودند ، کنار حوض قرار دادند. –
بعد از نماز ، امام جماعت از همه کسانی که در ساختن مسجد کمک و همکاری کرده بودند، تشکّر کرد. –
من با دقّت به صحبت های پیش نماز گوش دادم. –
مسجد محلّه ی ما کلاس های آموزش قرآن ، نقّاشی ، رایانه و عکّاسی دارد.

 درس سوم خرس کوچولو

خرس کوچولو بارها شنیده بود که میکروب ها موجودات خطرناکی هستند. –
اگر می خواهی با میکروب ها بجنگی ، باید اوّل دست ها یت را خوب بشویی. –
خرس کوچولو که از حرف های بچّه فیل هم چیزی نفهمیده بود ، ناراحت و بی حوصله به راه افتاد . –
بالای درخت یک کندوی عسل بود. عسل ها را با همان دست های کثیفش خورد.

– حالا خیلی خسته ام ، فردا می آیم و با میکروب ها می جنگم .
– خرس کوچولو بیمار شد و دیگر نتوانست به جنگ میکروب ها برود.
– تو باید بدانی که میکروب ها در دست های کثیف زندگی می کنند.
– برای جنگیدن با میکروب ها بهتر است همیشه خود را پاکیزه نگه داری و دست هایت را قبل از غذا خوردن بشویی.
– باید استراحت کنی تا دوباره سالم و شاداب بشوی.

 درس چهارم مدرسه خرگوش ها

– بچّه خرگوش ها منتظر معلّم بودند.
– بچه خرگوش ها در سکوت ، منتظر پرسش بعدی بودند.
– خطرهایی برای ما پیش می آمد ، مثلاً صدای روباه ها و شغال ها را نمی شنیدیم .
– از خیلی چیزها هم لذّت نمی بردیم مثل صدای پرنده ها و سرود خواندن بچه ها .
– داشتن گوش های سالم خیلی مهم است.
– باید از گوش های خود خوب مواظبت کنیم و همیشه آن ها را تمیز نگه داریم.

درس پنجم  چوپان درست کار

– چوپان هر روز شیر گوسفندان را می دوشید و به خانه ی صاحب گوسفند ها می برد.
– چوپان هر بار صاحب گوسفندها را نصیحت می کرد.
– باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد.
– چوپان برای نجات خود بالای درخت رفت ، امّا سیل همه ی گوسفندان را با خود برد.

درس ششم کوشا و نوشا

– کوشا و نوشا خوش حال شدند و پرواز کنان لانه شان را ترک کردند.
– دارکوب پرنده دانای جنگل بود.
– کوشا و نوشا از او خواستند کمی از علم و دانایی خود را به آن ها بیاموزد.
– شما باید سالها تلاش کنید تا دانا شوید.
– کوشا به آموختن ادامه دارد ، اما نوشا از آموختن خسته شد.
– او دلش می خواست آزاد باشد ، بازی کند و از این شاخه به آن شاخه بپرد.
– نوشا در راه به هد هدی رسید که پاکیزه ، راست گو ، امانت دار و مهربان بود.
– دو سال نگذشته بود که نوشا از این کار هم خسته شد و از پیش هدهد رفت .
– اول خوب دیدن و خوب گوش کردن را یاد بگیری و تمرین کنی تا بتوانی خوب سخن بگویی.
– نوشا قبول کرد و لی هنوز یک سال نگذشته بود که از آموختن خسته شد.
– سر انجام نوشا به لانه برگشت و دید همه از خوبی و دانایی کوشا حرف می زنند ، کمی به فکر فرو رفت.

درس هفتم دوستان ما

– چه نان گرم و خوش مزه ای
-چه کوچه ها و خیابان های پاکیزه ای
– چه خانه های راحت و زیبایی
چه باغ های سرسبز و چه گل های خوش رنگی
چه خیابان های منظّمی چه رفت و آمد مرتّبی ! این نظم و ترتیب را در خیابان ها چه کسی ایجاد کرده است؟
مأمور راهنمایی و رانندگی همان مأموری که دوست ماست.
چه کلاس شاد و با نشاطی چه دانش آموزان دوست داشتنی و سخت کوشی.

درس هشتم از همه مهربان تر

دعا یعنی حرف زدن با خدا –
در موقع دعا با خدا سخن می گوییم و از او یاری می خواهیم
خیلی کارها هست که باید از خدا بخواهم در انجام دادن آن ها مرا یاری کند.

درس نهم زیارت

زینب داخل حرم ایستاده بود .
چلچراغ های بزرگ همه جا را نور باران کرده بود ند .
زینب دست مادرش را گرفت و هر دو با هم از میان جمعیت بیرون رفتند .
زینب ، ده ها کبوتر را دید که گوشه ای جمع شده بودند و دانه بر می چیدند.
دوست دارم هر وقت به مشهد می آیم به کبوترهای امام رضا ( ع ) دانه بدهم .
زینب می خواست از خوش حالی بال در بیاورد .
چیزی نگذشت که صدای اذان از گل دسته ها بلند شد .
زینب جان اذان مغرب را گفتند بهتر است به وضو خانه برویم و وضو بگیریم .
زینب نماز خواندن درحرم امام رضا ( ع ) را هرگز فراموش نمی کند .

درس دهم هنرمند

دوست دارم فرزندم هنرمند باشد یک هنرمند خوب .
برای این که هنرمند باشم سعی می کنم نقّاشی کردن را خیلی خوب یاد بگیرم .
دخترم هر کاری که با دقّت وفکر انجام گیرد هنر است .
برای این که بتوانی یک عکس خوب بگیری باید هنرمند باشی .
هنرمند باید صبر و حوصله داشته باشد تا در کارهایش موفّق شود .

درس یازدهم فردوسی

در نزدیکی مشهد شهر قدیمی توس آرامگاه فردوسی شاعر بزرگ ایران قرار دارد .
فاصله ی مشهد تا شهر توس زیاد نبود .
شاهنامه کتاب با ارزشی است که در آن داستان های زیادی در باره ی ایران و پهلوانان آن می خوانیم .
فردوسی این داستان ها را جمع آوری کرد و اثری بسیار عظیم به شعر پدید آورد .

درس دوازدهم ایران ما

در ایران دیدنی های فراوان وجود دارد؛ مثل کوه ها ، دشت ها ، دریاها ، جنگل ها ، زیارتگاه ها و بناهای قدیمی.
من به داشتن کشوری با این همه زیبایی افتخار می کنم .
مردان و زنان ایرانی، پر تلاش و با ایمان هستند.
آنان کشور خود را از حمله ی دشمنان حفظ می کنند.

درس سیزدهم پرچم

آفتاب قشنگ صبحگاهی می تابید.
نسیم آهسته می وزید و پرچم زیبای ایران را تکان می داد.
پرچم نشانه ی آزادی و سر بلندی یک کشور است.
رنگ سبز نشانه ی سرسبزی ، رنگ سفید نشانه ی صلح و دوستی و رنگ سرخ نشانه ی دفاع از میهن و آزادی آن  است.
نشانه ی وسط پرچم کلمه ی الله است که به شکل گل لاله هم دیده می شود.
گل لاله نشانه ی خون شهیدان است.
احساس می کردم آن را بیش تر از گذشته دوست دارم و مثل هر ایرانی دیگر از تماشای آن لذّت می برم.

درس چهاردهم نوروز

مردم جهان اوّ لین روز سال جدید خود را جشن می گیرند . همه ی این جشن ها زیبا هستند.
در کشور ما روز اول فروردین نخستین روز سال نو است.
نوروز آغاز فصل سرسبزی و زیبایی های طبیعت است. هزاران سال است که ما ایرانیان عید نوروز را جشن می گیریم .
مردم ما پیش از نوروز خانه تکانی می کنندو در جشن نیکوکاری شرکت می کنند. –

تحویل سال لحظه ای است که سال کهنه به پایان می رسد و سال نو شروع می شود

اعضای خانواده کنار سفره ی هفت سین می نشینندو دعا می خوانند و از خداوند می خواهند که اخلاق آنان ها را خوب کند
بیش تر مردم میهن ما در سفره هفت سین قرآن ، آینه ، شمع های روشن و هفت چیز که نام آنها با  « س » شروع می شود، می گذارند.
بعضی در سفره ی هفت سین تخم مرغ های رنگ کرده ، گل و شیرینی هم می گذارند.
ظرف آبی می گذارند که ماهی کوچک قرمزی در آن شنا می کند.
در نوروز مردم به جاهای زیارتی ، آرامگاه شهیدان و درگذشتگان نیز می روند.
جشن نوروز باعث شادابی ما می شود و ما را برای کار و کوشش و ساختن ایرانی آزاد و آباد ، آماده تر می کند.

درس  پانزدهم پرواز قطره

خورشید وسط آسمان بود و از بالا به دریای آبی نگاه می کرد.
آب دریا موجی زد و قطره های آب به اطراف پراکنده شدند .
خورشید قطره ی آبی را دید که خیلی ناراحت است.
دلم می خواهد مثل چند روز پیش به شکل ابر در بیایم .
ما اول ابر بودیم . یک روز داشتم با دوستانمان بازی می کردیم که ناگهان باد تندی وزید.
باد ما را به این طرف و آن طرف برد.
خیلی از دوستانم روی کوه و جنگل و صحرا باریدند . بعضی از آن هاهم همراه رودها به دریا آمدند.
دوست داریم باران شویم و بر زمین هایی که به آب نیاز دارند بباریم و گل ها و گیاهان تشنه را سیراب کنیم .
عزیزم هیچ ناراحت نباش ، من می توانم دوباره شما را به شکل ابر قشنگی در بیاورم .
خورشید گرما و نور خود را روی قطره های آب پاشید. –
قطره های آب کم کم گرم شدند، بعد هم آرام آرام بخار شدند و به بالا رفتندو به شکل یک تکّه ابر قشنگ درآمدند.
ابر کوچولو آن قدر بالا رفت که به خورشید نزدیک شد و صورت طلایی و قشنگ خورشید را بوسید.

درس  شانزدهم  مثل دانشمندان

پدر قدم زنان به تماشای طبیعت رفت ولی مادرم تشنه بود و اطراف را نگاه می کرد.
من با دقّت به طبیعت زیبا نگاه می کردم
اگر قرار است من دانشمند شوم باید قورباغه و ملخ را خوب نگاه کنم و دست و پا و شاخک هایشان را بشمارم
تو می خواهی دانشمند شوی . خوب است ولی باید مراقب باشی به چیزهای دیگر آسیب نرسانی .

4 دیدگاه ها
  1. ب ام می گوید

    مجلّه تشديد دارد!!!!

    1. admin می گوید

      باتشکر از گزارش شما
      کلمه موردنظر اصلاح شد

  2. پریا می گوید

    شما بهههههترینییییید

  3. "AHOORA" می گوید

    خیلی عالیه، دسترسی سریع و راحت ??

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.